سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نه بخدایى که از قدرت او درمانده شبى سیاه به سر بردیم که روزى سپیدى را در پى خواهد داشت ، چنین و چنان نبوده است . [نهج البلاغه]

مرام عشق همینه!

مردی نجوا کنان باخدا حرف میزد:

-ای خداوند بزرگ بامن حرف بزن.

پرنده ی خوش صدایی آواز خواند ولی مرد نشنید.

-خدایا چرا با من حرف نمیزنی؟

پرنده دوباره آواز خواند. ولی مرد نشنید

-خدایا بگذار تو را ببینم.

برقی جهید و آسمان روشن شد.مرد آن را ندید و ادامه داد:

-لا اقل معجزه ای نشانم بده.

کودکی متولد شد که مرد آن را ندید.

-خدایا مرا لمس کن تا بدانم در اینجا حضور داری.

پروانه ای با بال های رنگین به سمت مرد آمد و مرد با دست او را پس زد و به مناجات خود ادامه داد....

 




گلبرگ ::: یکشنبه 87/1/4::: ساعت 7:53 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 77


بازدید دیروز: 18


کل بازدید :14813
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
گلبرگ
نام: تو شناسنامه نوشته ... حالا چه فرقی می کنه؟؟؟ فکر کن گلبرگ!!! شهرت: تو شناسنامه نوشته ... حالا بازم چه فرقی می کنه فکر کن بیخانمان متولد: تو شناسنامه اینو نوشته ولی کی باورش می شه؟ یه تیکه کاغذه دیگه 1/4/1365 محل تولد: تو شناسنامه تهران هستش شایدم جای دیگه بوده خودم در جریانش نیستم رشته تحصیلی: چون اینو خودم انتخاب کردم می دونم نرم افزار هستش ولی بازم نمی شه اعتماد پیدا کرد از این دانشگاه ها هر چیزی بر میاد یه جمله از من: زندگی همچون پیازی است که هر لایه ان را ورق زدم مرا به گریه انداخت
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<